دست روزگار

ساخت وبلاگ
باز امشب دل پیچک غریبونه گرفت ..... دیوار اتاقش تنگ تنگ شدو دید خیابونا به زور لابلای اشکاش پیدان.......دنبال آسمون خدا رفت و رفت تا جاده# ای که فقط ماشین سنگین ها به زور فریادازکنار هم میگذرن......صدا دست روزگار...ادامه مطلب
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 113 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30

لبریز از بازی.......دارم تمام تلاشمو واسه دوتابعیتی انجام میدم....یکی که سرحال و شاده تابع این مردم و خصایصشون و یکی که ته خطه تابع قانون پیچک...ته خط بودنش  واسه من.....شادیش واسه مادرمو بچه ها....ته دست روزگار...ادامه مطلب
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 163 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30

به اندازه ای که ارادت و ادب خرج دیگران کردیم ......

اگه یک هزارمش براقلب خودمون قاءل بودیم.....

الان نباید دنبال قایم کردن تکه هاش باشیم.....

امروز تولدقشنگترن ماه خداست....ماه آسمون....

وتقارنش با تولد فهیمترین عضوخانواده.....که به عشق آقام شد حسین و دلمو برد

کاش ...ولش کن کاشهای پیچک بذربی باره.....

خدایا کمک کن امروزو نقاش خوبی باشم.....خنده بکشم واسش....

دست روزگار...
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 175 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30

حالا که نبض زنده بودنم شده نوشتن.....

رفتم به گذشته#.....

به سال 92 وقتی وبم 3 ماه از نوشتنش میگذشت.....

نوشته هاهمونن.....گفتم به خودم شاید دارم شورشو در میارم....فروردین 92.....حرفها همونهایی هستن که الانن.....

پس اونی که بدتر شده .....عوض شده .....خراب کرده همه چیو من نیستم.....

لابه لای فراموشیم ....فراموش کردم که آدم فراموش شده مقصر خیلی چیزهاست.....

 

دست روزگار...
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 171 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30

دست روزگار...
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 148 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30

جاده ها هم گاهی تلختراز همیشه اند......دلم میخواست توانایی سرعت بالا تراز حدیک چهارچرخ روداشتم تا از این موقعیت جغرافیایی تا مدتادورشم.....که نبینم غریبی کسی که مثل خودمه.... دنیای قلابی .....حتی مسکن دست روزگار...ادامه مطلب
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 200 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30

دوست داشتم خیلی پول داشتم.....

 

یک جشن بزرگ توشهربگیرم ......

و تمام رفتگران شهردادی رو دعوت کنم..

..به همشون باخانواده یک دست غذای عالی .......یک عکس خانوادگی......ویک دست لباس عالی بدم.....

تواون جشن ازمردم بخوام که همه ی نارنجی پوش هارو گلبارون کنن......

شاید غم غربتشون کم بشه....

حس غریب#ی دارم .....

ساعتها به جاده# خیره شدم....

اما کو؟ کجام؟

دست روزگار...
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 154 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30

اینقدری که جاده به مذاق رمین خوش می آید به دل بهارهم شکوفه.....همه چیز باخطوطی سفید به شهریا دوری از آن منتهی میشود....از یک ساعتی به بعد.....که رنگ مرگ چندساعته برسر شهر میبارد....چه سکوتی آرامی دل ش دست روزگار...ادامه مطلب
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 183 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30

قصه ی غریق# .....ناشکری پیچکیه که دیوونه ی بارونه......یادش رفته بود که برابارون هاروزشماری میکرد و تاریخ آخرین بارون و اولین بارون رو همیشه مینوشت....یادش رفته بخاطر حسرت بارون تا هوا ابری میشد له له دست روزگار...ادامه مطلب
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 173 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30

         یادته قبلنا میگفتم صبح با طلوع آفتاب میرم بیرون تا ساعتی رو کنار مزرعه نزدیک مدرسه                  سر کنم؟؟؟؟قدکشیدن گندماشو من دیدم.....لحظه به لحظه از اول مهرماه.....توزمستون کنار مزرعه وس دست روزگار...ادامه مطلب
ما را در سایت دست روزگار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : atrebaharesib بازدید : 181 تاريخ : شنبه 24 فروردين 1398 ساعت: 22:30